چند روز پيش به منظور خريد هديه اي براي يك دوست قديمي بعد از مدتها راهي بازار تهران شدم. ابتدا به پاساژي موسوم به پاساژ رضا رفتم. يكي از اين پاساژهاي نسبتا شيك و "باکلاس". طبق معمول جاي سوزن انداختن نبود و مونثین در حال خريد و خريد و خريد...

همين طور كه بسرعت از مقابل مغازه ها رد مي شدم. به خانمي برخوردم كه مي گفت اين مانتو را هفته گذشته خريدم اما جنسش خوب نيست اومدم يكي ديگه بخرم اما به جاش كلي خريد ديگه كردم و تازه مي خوام يه مانتو هم براي اين شلوار پيدا كنم.

واقعيت اينه كه چند سالي است پديده خريد اضافي در جامعه ما به عادت تبدیل شده. خريد چند دست لباس و كفش و كيف و ...كه حاجتي بر آن نيست  و البته قيمت هاي بالايي هم دارند و هزينه زيادي رو بر سبد مصرف خانوار تحميل مي كنند و ارز زيادي را از مملكت خارج!

منظور من شيك پوشي و تميز بودن نيست اما چرا واقعا؟؟ آيا عده اي بدنبال اين هستند كه برخی خلاء های احتمالی خود را پشت  لباسهاي مختلف و زير آرايش هاي مصنوعي پنهان كنند؟ (توجه به مد و علل و عوامل مدگرایی البته بحث مفصل و علمی است که اینجا جای پرداختن به اون نیست و امیدوارم روزی محقق بشه)

بدتر آنكه پديده زشت و نكوهيده اي به نام اسراف در جامعه به عادت تبدیل شده و نسل به نسل در حال انتقال است اما هيچ نهاد فرهنگي - اقتصادي ته تنها دم بر نمي آره بلکه خودش رو هم متولی نمی دونه.

  تا ببینیم این رشته که می گن سردراز داره به کجاها خواهد رسید؟؟